شاید او روزی آمد.....

زمانی کسی را یافتم که به گمانم لایق عشق بود ،اما گذر زمان به من آموخت که هر کس لایق عشق نیست.

شاید او روزی آمد.....

زمانی کسی را یافتم که به گمانم لایق عشق بود ،اما گذر زمان به من آموخت که هر کس لایق عشق نیست.

روز تولد...

امروز باز هم تولدم را با غم و دوری و درد جدایی جشن

گرفتم مثل سالهای قبل .

از ان سال که تو رفتی هیچ کس اولین تبریک را در سپیده

صبح به من نمی گوید .

از ان سال که رفتی دیگر هیچ کس این روز را به خاطر ندارد .

از ان سال که رفتی دیگر تارخ و ساعت متولد شدن برای

کسی مهم نیست .

از ان سال که رفتی دیگر کسی نمی داند بهترین هدیه

 روز تولدم چیست .

امروز باز هم از همان سپیده صبح در انتظار تو بودم ،

ولی می دانم که محال است باری دیگر صدایت را بشنوم .

امروز از اول صبح که از خواب بیدار شدم تنها یاد تو بود

که ارامش بخش دل بی قرارم بود.

یاد ان جشن کوچک دونفره با حضور عشق و صفا ،

یاد ان جشن خالی از مهمان ولی گرم از حضور تو ،

یاد ان جشن گرم و عاری از دروغ و تظاهر ،

یاد ان جشن بزرگ پیوند دستهامان ...

یاد اولین روزی که دستانم را در دستانت فشردی و خواستی

و خواستم که هیچگاه همدیگر را ترک نکنیم .

ان روز روز تولد ۱۶ سالگیم بود نمی دانم به یاد داری یا نه ؟

ان روز از دنیای بچگی هامان و بازیهای کودکیمان فاصله گرفتیم ،

 ان روز شعله های دوست داشتن برای اول بار در دلمان روشن شد ،

ولی نمی دانم چرا دشمنان دوست نما نگذاشتند تا بیشتر از این

طعم با هم بودن را بچشیم و تو را روانه سرزمینی غریب کردند.

می دانم تو نیز در ان سوی دنیا و فرسنگها دورتراز من  این روز

را همچنان بخاطر داری چون من که ۱۹ روز دیگر را خوب به یاد

دارم و در این روز جشن تولد ۲۷ سالگیت را یک نفره و در

خلوت تنهاییم جشن خواهم گرفت و شمع تولدت را با

اشک چشمان همیشه منتظرم خاموش خواهم کرد .

امروز جشن تولدم را با یادت در خلوت تنهاییم جشن گرفتم .

خوب می دانم تو نیز این کار را کردی .

خوب می دانم این روز برایت همیشه روز جاودان عشقمان خواهد بود .

روزی که یادگرفتیم دوست داشته باشیم بی انکه از کسی

اجازه بخواهیم و بترسیم از دعواهای انان .

همچون سالیان قبل در این روز تنها یک ارزو دارم ،

اینکه سال بعد اولین نفری باشی که جمله ((تولدت مبارک ))

را در گوشم زمزمه می کنی .

بدان تا ان زمان که بازنگردی منتظرت خواهم ماند ...

تقدیم به تو که در اتش انتظارت چون پروانه ای می سوزم ....

به امید روزی که تو را در ایران و در کنارم بیابم ......

 

  

 

نظرات 5 + ارسال نظر
هم و ها پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:39 ب.ظ http://gozargahh.blogsky.com/

سلام عاشق تنها
امیدوارم عشقت هر چه زودتر برگرده و نه تنها سال دیگه بلکه ۱۰۰ سال اولین نفری باشه که تولدت رو تبریک میگه

عاشق باشید و عاشق بمونید

از تبار درد جمعه 2 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:06 ق.ظ http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام حال شما ؟
مطالب وبلاگتون خیلی قشنگ بود
بهتر نیست یکمی بهش برسین ؟
به منم سری بزنین
ممنون

سپهر جمعه 2 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:55 ب.ظ http://mano-tanhae.blogsky.com

سلام سمیرا خانم امیدوارم ساعات خوبی داشته باشی.آپ کردم خوشحال میشم سر بزنی.مرسی به من سر زدی بای

سپهر دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:10 ب.ظ http://mano-tanhae.blogsky.com

سلام سمیرا خانم خیلی قشنگ بود آپ کردم به من هم سر بزن بای بای

erfanet چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:15 ق.ظ http://ss57.blogsky.com

سلام دوست گلم
حضورش را دریاب
اعتماد کن در خداوند با تمام قلبت

به فهم و شعور خودت تکیه نکن

در تمام کارهایت حضور زنده او را دریاب

آنگاه او به تو می گوید که راه چیست

و از کدام مسیر باید رفت...
تولدت مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد